جدول جو
جدول جو

معنی غیب علی - جستجوی لغت در جدول جو

غیب علی
(غَ قُ)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد که در 34هزارگزی شمال خاوری بوکان و 32هزارگزی خاور شوسۀ بوکان به میاندوآب قرار دارد. کوهستانی و معتدل است و سکنۀ آن 89 تن است که به کردی تکلم می کنند. آب آن از زرینه رود تأمین میشود. محصول آن غلات، چغندر، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طلب علی
تصویر طلب علی
(پسرانه)
خواسته شده از (علی)
فرهنگ نامهای ایرانی
(عَ)
دهی از بخش میان کنگی شهرستان زابل با 179 تن سکنه. آب آن از رود خانه هیرمند. محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی است از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان که در 26هزارگزی باختر تویسرکان و 8هزارگزی شمال شوسۀ تویسرکان به کرمانشاه واقع است. کوهستانی و سردسیر است. سکنۀ آن 300 تن است که به کردی و فارسی سخن میگویند. آب آن از درۀ محلی تأمین میشود. محصول آن غلات دیم، کتیرا و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو صعب العبور دارد. این ده در دو محل بفاصله دو کیلومتر قرار داردکه به غیب قلی بالا و غیب قلی پائین مشهور است و سکنۀغیب قلی پائین 210 تن است و به این ده کنجوران بالا ووسط نیز میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
دهی است از دهستان علیشروان بخش بدرۀ شهرستان ایلام، واقع در 75هزارگزی خاوری ایلام با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دِیْ عَ)
دهی است از دهستان کره سنی بخش سلماس شهرستان خوی و دارای حدود100 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام ناحیه ای در فارس: خمایجان و دیه علی دو ناحیت است و حومه آن مسجد و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 145) (نزهه القلوب ص 128)
لغت نامه دهخدا
(بِ عَ)
یکی از چهار در مسجد حرام بر جانب مشرق:... و چون ازین دو (باب النبی) بگذری هم بر این دیوار مشرقی باب علی علیه السلام است و این آن در است که امیرالمؤمنین علی علیه السلام در مسجد رفتی به نماز و این در به سه طاقست. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ برلین صص 104- 105)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یا علی
تصویر یا علی
ای علی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
ناشدنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر آلی
تصویر غیر آلی
اسژ (فاسد نشدنی) ناتبست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
غير عمليٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
Inoperative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
inopérant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
не працюючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
isiyofanya kazi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
неработающий
دیکشنری فارسی به روسی
غیردانشگاهی، غیر شناختی، غیرعلمی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
غیر فعال
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
অপারেট করা যায় না
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
ใช้งานไม่ได้
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
操作不能な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
çalışmayan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
nieczynny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
无效的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
לא פועל
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
작동하지 않는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
inoperabel
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
अनुप्रेरित
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
niet werkend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
inoperante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
inoperante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
inoperante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از غیر عملی
تصویر غیر عملی
tidak berfungsi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی